مذهب

همه ما یه جورایی یه زمانی جز اقلیت های هندی بودیم ؛

چون همه مون یه روزی یه گاوی رو به عنوان عشق می پرستیدیم !!!


پ.ن 1: یکی میل زده بود.

پ.ن 2: اون گاوه هر جنسیتی میتونه داشته باشه.

پ.ن 3: سخ نگیری یه وخ. واسه خنده س.


جمله زیر را تکمیل کنید : 

پشت سر هر مرد موفقی .... 

 

 

د - یک زن ایستاده ( البته با لنگه دمپایی )

ب- یه روزی میخاره 

ج- یه کم شوره ریخته 

د- حرف بزنی لجش در میاد 

 

خاطرات شمس العماره

یوم احدین ۲۱ جمادی الثانی سنه یکهزار و خورده ای هجری قمری : 

امروز یک لندهور زردنبوی فرنگی از جانب سفیر اعظم بریتانیا به اندرونی آمد و یک جعبه جادویی جل الخالق همراه خود داشت که نامش فوتوغیراف بود . عهد و عیال را در بیرونی شمس العماره گرد کردیم و گفتیم لباس پولو خوری تن کنند و فوتوغیرافی مثبوت نمایند . 

 

 

 

از راست به چپ : 

مریم بانو شاراپوفا دختر خاله پسر عمو نیکلای تزار روس - خواجه ممد خَردادیان رقاص اخته بامزه خودمان  - شهبانو جنیفر گنده کانی صبیه محترمه سردار کامبیز گنده کانی امیر نظام خوش قد و قامت ما و حاکم فارس - بانو لیدی گاگول دلقک خوش ادای خاله جان ویکتوریا ملکه بریتانیا - بانو آنجلینا گوگولی آکتوریس ماهر قالیپود که چند صباحی میهمان ما هستند . 

آن پایین هم آرشمیرزا نائب السلطنه را ملاحظه می فرمایید که انگار نشادر به درکش کرده باشند دارد جفتک چارگوش می اندازد پدر سوخته 

 

 

 

+ اتوبیوغرافی سلطان کیاشاه باستانی - مجلد هفتاد و ششم   

رساله هنر زارت ( ZART ART ) 

 

 

روز شادم آرزوست

یعنی میشه روزی بیاد که همه مردم شهر از درون شاد باشن ؟

لااقل برای یک روز ، هر کسی رو که می بینی ، پر از انرژی و نشاط باشه.


کاشکی اون روز بیاد.


پ.ن: ولله دیگه خسته شدم از اینهمه قیافه عبوس و غمگین.


خدایا شکرت

 

دو نفر که زیر سقف یک شهر زندگی می کنند

دو نفر که یک دین و یک مذهب دارند

دو نفر که توی شناسنامه دارای یک ملیت مشترک هستند

هر دو به یک روزنامه آگهی داده اند

و آگهی هر دو در یک صفحه و در کنار هم چاپ شده است  

می بینید چقدراشتراک بینشان هست ؟   

فقط کمی جنس آرزوهایشان تفاوت دارد . 

 

 

عاقبت بخیر

به این پست 

من با تو ما، ما بی تو هیچ 

جانم بیا کاری بکن، سرتا به پایم زهر شد در عقربِ این ساعتانِ مارپیچ

ای مای من، دستم نه...جانم را بگیر و بعد از آن، رَختِ سپید بوسه ات بر این تنِ بی ما بپیچ 

 

از علم،همینقدر مرا بس....

من + تو = ما

ما - تو = هیچ


جام شــراب ریختـــی ؛ از بر ِ من گریختــــــــی 

زود بیا که مزّه اش ؛ بوسه ای از لبان توست



.

رقصنده با گرگ

اسم سرخپوستی من (( ایستاده در باران )) است  

از چادرت بیرون بیا  خانم (( پرنده لگد زن ))  

 

  

مکافات

رگ هوش و حواسم را زد ... تیزی نگاهت ... و من عاشقت شدم !