حمید مصدق در صف مرغ :

تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره

مرغی از آغل همسایه مان دزدیدم

باغبان از پی من تند دوید

تخم آن مرغ را دست تو دید

غضب آلود به من کرد نگاه
مرغ با قدقد و ناله از دست من افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز ،
سالهاست که در ذهن من آرام آرام
خاطره ی نیمرو و جوجه می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا مغازه ی کوچه ما مرغ دولتی نداشت ...

                              

                                                     مرداد 91 !!

!!!

نام کشور : مولدووا / پایتخت: چیسینائو ( کیشی‏نف سابق ) / نوع حکومت: جمهوری / جمعیت: 4.446.455 نفر / واحد پول: لو مولداوی / شهرهای مهم: تیراسپول, بلتسی, بِندری /  تعداد دانشگاه : 1 دانشگاه و 1 پلی تکنیک / مهم ترین منبع اقتصاد :  مزارع بزرگ اشتراکی میوه ( به ویژه انگور برای شـــ.ـــرAب ) / از دسامبر 1991 از سوی جامعه بین‏ المللی به رسمیت شناخته شد / ...

خواستم بگم این کشور که شاید اندازه ی یکی از شهر های ما باشه  مدال گرفته ولی ما با این همه دبدبه ...

+
++

مسخره است ...نه؟

  

 چه غریبانه 

میگرییم در آغوش یکدیگر 

  

هر کدام از غم کسی دیگر.. 

 

ورژن کارمند فروغ فرخزاد !


خرید را بخاطر بسپار ...

حقوق تمام شدنیست !


انگار که روزه گرفته باشد روزگارم !

لحظه ای هم شده لب به آرامش نمیزند ...

پس کی دوباره نگاهت بر بام زندگیم اذان خواهد گفت ؟!

همه چی آرومه


همه چی ارزونه 

من چقد خوشحالم

خوش خوشانم میشه

خودمو می مالم

یخچالم لبریز از

سینه ؛ بال و رونه

من چقد خوشبختم

همه چی ارزونه 


.

مسـتیـح!

 

هنوز خمارم به بوسه ای از تو 

 

حتی اگر یهودای خائنم باشی...  

  

کلمه بازی


نامت 


ازقلم افتاد


و من 


تمنا 


نوشتمش .



.

تورم در تخیل


ز مرغــــانی شکــــم پُر بی نصیبم

و خواب تخمش انـــــدر خواب بینم 



.

جاکائیل

و در روایات آمده است که همانا در بهشت ، فرشته ای است به نام جاکائیل که برای مومنین حوری جفت و جور می کند.


پ.ن: یکی اس زده بود.