این روزها دلم بیشتر از همیشه  میگیرد ...


... بهانه ی نبودنت را


تیر لعنتی


تمام خاطرات را ردیف کرده ام

و بجای قافیه 

قافله ای است

که دارد تو را می برد



حکایت قلب و تیر ؛ کهنه شده

تیر به ماه خورده این بار

و ماه مرا از من گرفت

این تیرماه لعنتی 




غزلم نمی آید

مرثیه ای باید......


.

ناجی

 

 

 

 

 

زود است برای زمزمۀ لبهای یک مرد 

 "ایمان بیاوریم  به آغاز فصل سرد" 

 قندیل ها تشنۀ طرحی از آتش اند

جامی بنوش,شعری بگو و زود برگرد 

 

    + برای آرشمیرزا

طلب ( خیر )

برای انتشار این پست استخاره کردم 

(( بد )) آمد ... 

  

چسباندن زنجیرهای هیئت به چرخ ماشین ممنوع!

 

.

چسباندن زنجیرهای هیئت به چرخ ماشین ممنوع: این علامت برای این است که آدم در ماه محرم که امام حسین شهید میباشد باید زنجیر کوچولوهایی که بابای مسلم که رئیس هیئت است به آدم میدهد را بگیرد دستش و بعضی وقتها هم بزند به پشتش و پیاده توی خیابانها راه برود و شربت بخورد و کلی کیف بکند و آخرش هم برود توی حسینیه قیمه سیب زمینی بخورد نه اینکه بردارد زنجیر را بچسباند به لاستیک ماشینش. اینجوری نه تنها ثواب ندارد حتی فکر کنم گناه هم داشته باشد. باتشکر. 

.

به یک اشاره

پیش از آن که بگویی خداحافظ 

 

                                            رفته ام.. 

 

اندر حکایت گرانی!

از این پس در ضرب المثل "گربه دستش به گوشت نمیرسه،میگه پیف پیف بو میده" می توانید به جای واژهٔ گربه،از لفظ آدم استفاده کنید!

خاطرات شمس العماره

یوم اربعه هفتم شعبان المبارک سنه دو هزار و دوازده :

 

امروز ظهر به میمنت رجعت رادین میرزا ( آقا زاده نرجس باجی ) از سفر حج ٬ استاد کریم ممقانی  (طباخ باشی دربار) از گوشت گوسپند قربانی تازه ذبح شده ٬ کباب بره طبخ کرده بود و داشتیم فارغ از کار پر مشغلت مدیریت جهان گوشت تازه بره به نیش می کشیدیم که یکهو دیدیم خاجه سنجر اذن دخول گرفت و پریشان حال گفت که آرشمیرزا و یکی از کلفت زنکان مطبخ را در پستوی هیمه دان باغ ٬ عور  رویت کرده اند .  

فی الحال خوشمان آمد که بالاخره نایب السلطنه  بی رمقمان نیز عرق النساء ش جنبید و معاملتی تکان داد ولی چون خاجه سنجر احوال ایشان بر ما گفت دریافتیم که زنک ٬ آرشمیرزا را عور خوابانده و به بهانه طبیب بازی٬ انژکسیون در ماتحت ایشان  فرو می کرده است .  

سنجر میرزا را امر کردیم از همان هیمه دان ترکه آلبالوی خیس آورده و زنک بی حیای گیس بریده را در باغ فلک کنند . 

 

 

 -

خواستیم آرشمیرزا را نیز فلک کنیم ولی رای مان برگشت  

دیدیم این بینوا را همینطوری فلک ٬ کرده است .  

پس از گناهش درگذشتیم و دنبلان بره قربانی را دادیم بخورد تا کیفور شود .

 

 

 

اتوبیوغرافی سلطان کیاشاه باستانی - مجلد شصت و نه 

رساله ( کودکان آمپول بازی را دوست دارند ) 

 

امان از این تعارفات

همکار متاهلم ٬خانم ... وسط حرفهایش بی منظور می گوید :  

جات خالی دیشب انقدر راحت خوابیدم 

من هم خنده ام می گیرد و می گویم : دوستان به جای ما  

 

سارقة

به جرم سرقت دستگیرش کرده بودن.

کارش دزدیدن قاپ پسر مردم بود.