-
وطن
1390/06/17 23:49
هرجا که کوچ کنی آنجا سرزمینت خواهد بود ... اما دلزمینت ... همیشه همینجاست ! (اشتراک در فید *دانه های ریز حــــرف*)
-
مشاغل یک سرباز دل که هیچوقت بازنشست نشد! - سه
1390/06/17 17:22
- خدا بیامرز چیکاره بود!؟... - توو نونوایی واسه دختر کوچولوهای چادر گل گلی نون دسته میکرد...وقتای استراحت هم واسه بچه هایی که بغل مادراشون بودن شکلکای بامزه درمیاورد...
-
مشاغل یک سرباز دل که هیچوقت بازنشست نشد! - دو
1390/06/17 17:20
- خدا بیامرز چیکاره بود!؟... - محرما روضه علی اصغر میخوند...شهریورا روضه ارومیه...
-
مشاغل یک سرباز دل که هیچوقت بازنشست نشد! - یک
1390/06/17 17:19
- خدا بیامرز چیکاره بود!؟... - غروبا واسه آخرین پیرمردای پارک که همیشه دلشون گرفته سوسن و دلکش میخوند...
-
00010
1390/06/17 11:35
قاب رویایت کج بود روی دیوار بلند پروازی هایت ... قدت نمیرسید که صافش کنی ... غرور مرا زیر پا گذاشتی ! (اشتراک در فید *دانه های ریز حــــرف*)
-
فندکانه
1390/06/16 23:16
وقتی غمگینی و تنها چاره ای نیست جز اینکه: سیگار.... فندک... و یک پک عمیق.. "آتش بگیر تا بدانی چه می کشم"!
-
بازی مخصوص بچه گرگهای شش انگشتی
1390/06/16 18:17
لی لی لی لی حوضک گنجیشکه اومد آب بخوره افتاد تو حوضک. این اومد گرفتش. اون اومد سرشو برید. اون یکی پراشو کند. یکی دیگه پختش. اون یکی خوردش. استخوناشو کی می خوره؟ من من کله گنده.
-
حنابندان
1390/06/16 12:14
هر روز حنای خاطراتت دستِ دلم را رنگین میکند و دلتنگی برای این وصلت خجسته کِل میکشد...
-
سفر
1390/06/15 23:27
از شهری به شهر دیگر ، با اتوبوس های راه آهن - تجریش کامنت الماسی حمید عزیزم : خیابان ولیعصر خیابونیه که یه سرش به میدون راه آهن ختم میشه و یه سرش به تجریش... آلن کم گفته که از شهری به شهر دیگر...فاصله این دوتا بیشتر از ایناس... بامن باشه میگم قرنی به قرنی دیگر...دنیایی به دنیای دیگر... مثل اینه که توو پاریس چشماتو...
-
دوخته شده اول و دوم
1390/06/15 18:51
اومده میگه کورش یعنی این وبلاگ گروهیه؟ میگم پ- ن- پ- وبلاگ شخصیه خودمه واسه اینکه همه رو تو این افتخار شریک کنم و این نویسنده ها سرخورده نشن اسمشون رو اضافه کردم و نوشتم گروهیه
-
سایه سار
1390/06/15 13:15
چه خنکای خوبی دارد این همه سایه که پشت ِ پلکهای بلند توست. .
-
نت
1390/06/15 08:16
شباهت یک وبلاگنویس با یک موزیسین در اینست که اگر نت نداشته باشند هیچ غلطی نمی توانند بکنند .
-
پاره صفرم
1390/06/14 20:35
مثل آن شبهای روشن سرخ کودکیهایمان که آسمان دل دل میکرد که برف ببارد...مثل همان شبهای سرد که یک بخاری نفتی تمام دنیایمان را گرم میکرد با ذوق از پنجره کوچه را نگاه میکردیم و خدا خدا میکردیم تا دانه دانه برف ببارد...ببارد...آنقدر ببارد که فردا که چشم باز میکنیم کوچه سپید باشد...که کوچه آدم برفی باشد...تا دستکشهای بافتنی...