پترس فداکار خسته و ناامید و سرخورده داشت راه می رفت
مدتها بود که سوراخی پیدا نکرده بود تا انگشتش را در آن فرو کند
مردی برهنه در حالیکه مشعلش را به دست گرفته بود به طرف قطار دوید
پترس لبخند زد ...
+ مزامیر باستانی - رساله ( اختلاط القصص و التواریخ )
مصاحبه مربیان ایرانی بعد از هر باخت:
ما واقعا عالی بازی کردیم و فقط به خاطر اشتباه فردی بازیکنانمان ۶ تا گل خوردیم
به نظرتون تیمهای بلاد کفر به اشتباه کی میبازن:
۱-اشتباه بازیکن تیم مقابل
۲-اشتباه عمه بازیکنانشون
۳-اشتباه م.و.ش.ک شهاب ۳ واسه فرود در کویر لوت
۴-اشتباه اون یکی عمه فلانه بازیکنشون
۵-کلا این عمه دفاع ما کجاست؟شما ندیدیش؟
.
.
.
یک تار مو گاهی می تواند خوشمزه ترین غذا را بر آدم کوفت کند .
یک تار مو گاهی می تواند شیرین ترین ازدواج ها را از هم بپاشد .
یک تار مو گاهی می تواند آدم را یاد خرمن موهای تو بیندازد ...
میگه(با عصبانیت):چرا دیروز هرچی زنگ زدم موبایلت رو جواب ندادی؟
میگم(با تعجب):کی زنگ زدی تو؟
میگه(با قیافه حق به جانب):میگفت موبایلت خاموشه
میگم:چیه؟انتظار دارید من چیزی میگفتم؟
.
.
.
همکارم خانوم ع ٬ لیوانی دارد
درست عین لیوانی که بابا شبها دندانهای مصنوعیش را تویش می گذارد .
خانوم ع هر وقت چای می خورد ...