- خدا بیامرز چیکاره بود!؟...
- توو نونوایی واسه دختر کوچولوهای چادر گل گلی نون دسته میکرد...وقتای استراحت هم واسه بچه هایی که بغل مادراشون بودن شکلکای بامزه درمیاورد...
- خدا بیامرز چیکاره بود!؟...
- محرما روضه علی اصغر میخوند...شهریورا روضه ارومیه...
- خدا بیامرز چیکاره بود!؟...
- غروبا واسه آخرین پیرمردای پارک که همیشه دلشون گرفته سوسن و دلکش میخوند...
قاب رویایت کج بود روی دیوار بلند پروازی هایت ...
قدت نمیرسید که صافش کنی ...
غرور مرا زیر پا گذاشتی !
(اشتراک در فید *دانه های ریز حــــرف*)
وقتی غمگینی و تنها
چاره ای نیست جز اینکه:
سیگار.... فندک... و یک پک عمیق..
"آتش بگیر تا بدانی چه می کشم"!
گنجیشکه اومد آب بخوره افتاد تو حوضک.
این اومد گرفتش.
اون اومد سرشو برید.
اون یکی پراشو کند.
یکی دیگه پختش.
اون یکی خوردش.
استخوناشو کی می خوره؟
من من کله گنده.
اومده میگه کورش یعنی این وبلاگ گروهیه؟
میگم پ- ن- پ- وبلاگ شخصیه خودمه واسه اینکه همه رو تو این افتخار شریک کنم و این نویسنده ها سرخورده نشن اسمشون رو اضافه کردم و نوشتم گروهیه